bestlove2007

bestlove2007

bestlove2007

bestlove2007

آشنایی با عشق افلاطونی

شاید در مورد عشق افلاطونی زیاد شنیده باشین. در هر صورت میخوام در موردش خوب صحبت کنیم..

خب عشق رمز و رازهای زیادی با خودش دارد و هر شخصی آن را با ویژگی های خاصی میبیند و برای آن تعریف ویژه ای دارد. عشق افلاطونی یکی از انواع عشق است که از زمان های بسیار دور طرفداران خاصی دارد.

به نوعی که عشق افلاطونی در ادبیات فارسی و البته دیگر کشورهای هم به وضوح دیده میشود.

پیش ادامه پیشنهاد میکنیم حتما مقاله عشق چیست را مطالعه کنید تا به درک مفهوم عشق از دید روانشناسی پی ببرید.

عشق افلاطونی چیست؟

انواع عشق

با مطالب روانشناسی سایت ویکی روان همراه باشید.

عشق افلاطونی که معادل انگلیسی آن platonic love میباشد نوعی عشق است که در آن هیچ گونه رابطه جنسی شکل نمیگیرد.

قبلا مفصل در مورد رابطه یا ازدواج بدون رابطه جنسی صحبت کردیم و این گونه روابط را از دید روانشناسی مورد تحلیل قرار دادیم.

تاریخچه عشق افلاطونی چیست؟ عشق افلاطونی از کجا می آید؟

زبان عشق

بله همانطور که حدس زدین اصطلاح عشق افلاطونی از اسم افلاطون فیلسوف بزرگ گرفته شده است.

بسیاری معتقدند این عشق برای اولین بار توسط افلاطون مطرح شده و بعدها نام او برای توصیف بهتر این گونه روابط در کنار کلمه عشق قرار داده شده است

عده ای دیگر اعتقاد دارند به عشق یکطرفه هم عشق افلاطونی گفته میشود

در این نوع عشق های یکطرفه معمولا یک طرف اصلا در جریان قرار ندارد و یا تمایلی به برقراری رابطه در او دیده نمیشود.

ادبیات فارسی مملو از عشق های یکطرفه (عشق افلاطونی) است که معشوق یا تمایلی به برقراری رابطه ندارد و یا اصلا در جریان عشق عاشق قرار ندارد.

عشق های خیالی هم بدون ارتباط با عشق افلاطونی نیست.

در این نوع عشق ها، فردی عاشق شخصی در خیال خود میشود

شاید او را در جایی دیده، شاید در خیال خود او را ساخته و احتمال دیگر، اما موضوع اصلی این است که این نوع عشق ها تنها به صورت یک نفره دنبال میشوند.

ویژگی عشق افلاطونی چیست؟

نشانه‌های عشق واقعی

همانطور که پیش تر گفتیم در این نوع عشق هیچ گونه رابطه جنسی برقرار نمیشود.

بر اساس یافته های علم روانشناسی، یکی از دلایل تمایل دو جنس مخالف و حتی شکل گیری علاقه و صمیمیت بین آنها میتواند تمایلات جنسی باشد.

تمایللات جنسی و جاذبه های جنسی انگیزه ای قوی برای نزدیک شدن به جنس مخالف و ابراز علاقه به او میباشد.

اما این خصیصه ای است که در عشق افلاطونی به هیچ وجه دیده نمیشود.

یعنی انگیزه شهوانی و بعد جنسی از این نوع عشق به کل حذف شده است و تصمیمات بر اساس منطق و خواسته های منطقی مغز گرفته میشود

بسیاری عشق افلاطونی را عشق حقیقی میدانند، چرا که جایی برای ابراز نیاز جنسی در رابطه احساسی نمیبینند.

در صورتی که نیاز جنسی از اولین نیازهای یک انسان بالغ و انگیزه او برای کسب بسیاری از خواسته ها در زندگی میباشد.

خواسته هایی که به ظاهر در ارتباط مستقیم با میل جنسی نیستند اما به هر حال برقراری رابطه جنسی ایمن میتواند به آنها انگیزه کافی بدهد.

در تعریف عشق واقعی بیان شده است که:

عشق حقیقی از سه بخش اصلی یعنی تعهد، صمیمیت و شهوت تشکیل شده است

اگر هر کدام از این خصیصه ها را از عشق و رابطه احساسی حذف کنیم در واقع کلیت آن را زیر سوال برده ایم.

به همین دلیل عشق افلاطونی نمیتواند یک نوع از عشق کامل باشد و بدون شک یکی از زیر مجموعه ها یا زیر شاخه های عشق است که هیچ گاه به بلوغ کامل نخواهد رسید.

عشق از نگاه افلاطون

چگونه با شکست عشقی کنار بیاییم ؟

اما چرا عشق افلاطونی به این شکل تعریف شده است؟

چرا باید بخش مهمی از زندگی انسان ها از آن حذف شود؟

افلاطون به دنبال چه چیزی بوده است؟

افلاطون در مورد عشق در رساله ضیافت میگوید:

عشق نشانه تمایل داتی انسان به جاودانگی میباشد

همین دید به تعریف عشق و اینکه رابطه جنسی میتواند انسان را به سمت پستی سوق دهد در نهایت باعث میشود افلاطون برای عشق از دید خودش تعریفی خاص و ویژه داشته باشد.

عشق افلاطونی در ادبیات فارسی

اعتیاد به عشق چیست؟

اما پای این دید به عشق در ادبیات فارسی هم باز شده است و ابیات زیادی با این نوع نگاه به عشق دیده میشود.

شعرهای بسیاری در مورد عشق پسر به دختری خوانده ایم که از هم دور هستند و نمیتوانند به وصال هم نایل شوند.

در جایی دیگر خوانده ایم شاعر از عشق خود به شخصی میگوید که نه وجود خارجی داشته و نه اصلا او را درک کرده است

این نوع روابط را عشق های خیالی مینامند و میدانیم که چقدر بر روی روان انسان تاثیر میگذارند.

تا حدی که میتواند سر انجام کار را به جنون برساند.

شعر عشق افلاطونی

مثلا شاعر نامی فریدون مشیری در بخشی از شعر خود میگوید:

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا؟

تو از کدام جهان؟

تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟

تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟

تو از کدام سبو؟

میبینید که پای عشق افلاطونی و نوع دید آن به ادبیات فارسی هم باز شده است و طرفداران بسیار زیادی دارد.

منبع: عشق افلاطونی چیست؟